جدول جو
جدول جو

معنی قالبک زن - جستجوی لغت در جدول جو

قالبک زن
(پَ دَ / دِ)
چیت ساز. قلمکارساز. کسی که پارچه ها را نقش قلمکاری زند:
قالبک زن چون رخ والا منقش می کند
بهر شلوار زرافشان خاطرم خوش می کند.
نظام قاری (دیوان ص 57).
نقش والای لطیف قلفی گر بیند
قالبک زن سزد ار نقش نخواند در کار.
نظام قاری (دیوان ص 14)
لغت نامه دهخدا
قالبک زن
مهرک زن خامه کار ساز کسی که پارچه را نقش قلمکاری زند قلمکار ساز چیت ساز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قالب زدن
تصویر قالب زدن
چیزی را در قالب در آوردن
کنایه از جعل کردن، دروغ گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلب زن
تصویر قلب زن
کسی که پول ناسره سکه بزند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ / بُودَ / دِ)
پارچۀ نقاشی شده و قلمکار:
بغیر جامۀ والای قالبک زده نیست
نگار لاله رخ مشک خال سیم عذار.
نظام قاری (دیوان ص 81)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو رَ / رِ کَ دَ)
در قالب آوردن:
حکیمی که جام لبالب زده
رسیده به اسرار و قالب زده.
ملاطغرا (از آنندراج).
، دروغ گفتن. جعل کردن
لغت نامه دهخدا
تاشیش تاشش در قالب آوردن چیزی را، دروغ گویی جعل، مهر کردن پارچه و آن بدین ترتیب است که استاد کار پس از نشستن در جای خود ابتدا یکی از پارچه های مازو شده را - که کنار دستش قرار دارد - بر می دارد و روی پیشخوان پهن می کند و از روی نقشه ای که جلو وی پهن است و عبارتست از تصویر پرده یا رومیزی یا چیزی دیگر که باید قلمکار بسازد قالب مخصوص آن نقش را بر می دارد و سطح کنده شده آن را در کاسه ای رنگی - که کنار دستش گذاشته - فرو می برد و بعد روی پارچه ای که بر پیشخوان پهن کرده می گذارد و با دست بپشت قالب فشار می آورد تا نقش روی قالب عینا روی پارچه منعکس شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالب زدن
تصویر قالب زدن
تاشیدن در قالب آوردن چیزی را، دروغ گفتن جعل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالبک زده
تصویر قالبک زده
مهرک زده خامه کار پارچه نقاشی شده و قلمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلب زن
تصویر قلب زن
نبهره گر کسی که سکه قلب ضرب کند قلاب، متقلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالب زنی
تصویر قالب زنی
((~. زَ))
در قالب آوردن چیزی را، دروغ گویی، جعل، مهر کردن پارچه
فرهنگ فارسی معین